هيئت انديشه ورز هنر و رسانه در راستای تبيين هنر دينی و شاخههای آن، نشست تخصصی بيست و هشتم را با عنوان «سرچشمههای دينی و آئينی هنر نمايش» توسط استاد محترم آقای سید محمد مداح حسینی در تاريخ 31 شهريورماه 1399 برگزار نمود.
در اين نشست كه در سامانه اسكای روم برگزار شد، آقاي سید محمد مداح حسینی، بيان داشتند که باید بین واژه تئاتر و نمایش تفاوت قائل شد. واژه تئاتر از دوره یونان باستان و واژه نمایش از زمانی که انسان خردمند وجود داشته است، شکل گرفتهاند.
استاد ادبیات نمایشی ضمن برشمردن سه نظریه درمورد آئین هنری، چگونگی شکلگیری آئینها را به چهار دوره تقسیم کرده و اظهار داشتد: در زمان پیشانویسها – که در واقع آئینها همان رفتارهای جمعی انسانهای پیشانویش است و انسانها رابطه خود را با طبیعت مشخص میکردند و تلاش میکردند که جهان پیرامون خود را که قابل پیشبینی نبود، معنا کنند -، سه دوره اتفاق افتاده است که عبارت از: 1. دوره مقطعی: که در آن انسان نه گذشته و نه آیندهای دارد. چون چیزی مکتوب نیست و همه چیز در لحظه اتفاق میافتد. 2. دوره محاکاتی: انسان را به سوی تقلید سوق میدهد و آئینها در این دوره شکل میگیرند. 3. دوره اسطورهای: که در آن زبان مورد استفاده قرار میگیرد و 4. دوره نویسا: که در آن انسان توان نوشتن داشته و متن را مکتوب میکند.
وي با تاكيد بر اينكه گونه جدیدی از هنر به نام «اجرا» ظهور کرده و توانسته معنای عرفی را از بین برده و به اندیشههای آئینی سوق پیدا کند. با این وجود، سیطره 2500 ساله تئاتر یونانی و نمایشنامه که به دنبال عرفی سازی و فاصله گرفتن از اندیشههای آئینی بوده است، با بازگشت به امر قدسی و شکلگیری اجرا این سیطره را از بین برده است.
آقاي مداح حسینی با بیان اینکه بر ریشههای آئینی تئاتر انتقاداتی وارد است و عمده این انتقاد به وابستگی آن به اسطوره است به نقد این نظریه پرداخت. استاد مداح حسینی در یک نتیجهگیری ابراز داشتند که مسئله تئاتر در قرن بیستم دوباره به امر قدسی بازگشت کرد که تجلّی آن را در انواع شگلگیری مفهوم اجرا میتوان ملاحظه نمود.