هيئت انديشهورز هنر و رسانه معاونت پژوهش این حوزه در راستای تبيين هنر دينی و ارتباط آن با عرفان اسلامی، نشست تخصصی پنجاه و یکم را در تاریخ 26 آبان 1400 با عنوان «وحی قرآنی و تمثیل عرفانی: نگاه به ادبیات در عرفان اسلامی» برگزار کرد.
در این نشست كه در سامانه اسکای روم برگزار شد، دکتر جندقی با بیان اینکه نگاه به ادبیات متنوع و متکثر است، سه نگاه موجود از تعریف ادبیات را چنین برشمرد: 1. ادبیات به معنای هرچه که نوشته شود، 2. ادبیات محدود به آن دسته از متون نگارش شده است که ارزش ادبی برای آن قائلند و به قصد زیباییشناسانه نوشته شدهاند 3. نگاهی که ادبیات را شامل متونی میداند که از ابتدا به قصد زیباییشناسی نگارش نشدهاند، اما امروزه برداشت ادیبانه از آنها میشود.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، ابن عربی و آراء او را تکیهگاه مسائل عرفانی در ادبیات هنری دانست و گفت: در اهمیت آراء ابنعربی همین بس که تاریخچۀ تصوف و عرفان اسلامی به قبل و بعد از او تقسیم شده است. وی به اهمیت ادبیات اشاره کرد و ابراز داشت: هنری که غالباً در جهان مؤثر و ماندگار شده، ادبیات است و مهمترین و پرمخاطبترین هنر در میان اندیشمندان بهویژه عارفان، استفاده از ادبیات است.
آقای جندقی اهمیت بررسی ادبیات از منظر ابنعربی را در بهکارگیری این هنر توسط او در آثار جهانیاش دانست و گفت: ابنعربی یکی از شاعران عارف مسلک به شمار میرود که فراتر از بیان ادبی وی، مهمتر آن است که چیستی بیان ادبی از منظر وی مورد بررسی قرار گیرد. از اینروی از منظر ابنعربی سه منظر به ادبیات وجود دارد که عبارت است از: الف) نگاه ابزاری به ادبیات دارد. ب) بیان ادبی را زبان عرفان میداند. ج) ادبیات را هنر کامل و کاملترین هنر دانسته است.
وی در تشریح نگاه ابنعربی به ادبیات پرداخت و بیان کرد: نگاه به ادبیات به عنوان ابزار در آثار او خصوصاً «فتوحات» نمایان است. ابنعربی ادبیات را در فهم بهتر مخاطب مؤثر میداند، براین اساس سعی میکند با ادبیات مخاطبان خود را پیدا کند. از آنجاییکه در میان حکمای اسلامی رایج بوده است که آموزههای خود را با باریکبینی خاصی انتقال دهند و از سوی دیگر آموزههای خود را از دید نامحرمان پوشانده نگه دارند، از ابزاری مانند تمثیل، داستان، شعر و ادبیات استفاده میکردند. براین اساس بیشترین مسائل عرفانی خصوصاً خداشناسی در قالب ادبیات آورده شده است.
دکتر احسان جندقی با طرح این پرسش که چگونه میتوان تجربۀ عرفانی را بیان کرد؟ در مقام پاسخ ابراز داشت: از آنجایی که چهار مانع بر سر راه عرفان وجود دارد که سبب بیان ناپذیری آن میگردد، لذا عرفا بهوسیلۀ ادبیات به دنبال بیان عرفانی بودند. وی در تشریح این فرایند برآمد و گفت: موضوع، زبان، فاعل و مخاطب موانع عرفان هستند و تجزیهناپذیری تجربۀ عرفانی عامل بیانناپذیری آن است که مشکل منطقی به شمار میآید. از آنجایی که کار عقل، بیان است، باید تجزیهپذیر شود، حال آنکه عقل به بیان مفاهیم میپردازد. از سوی دیگر، تجربه عرفانی از محسوسات است و برای بیان شدن نیاز به مشاهده بودن دارد. برای حل این مشکل و برای بیان تجربه عرفانی به نظریاتی همچون تحقق پذیری روی آوردند. اما در نهایت پیوند عمیق میان خیال و ادبیات سبب استفاده از شعر و تمثیل و… در بیان عرفانی گردید.
استاد دانشگاه در تبیین چیستی ادبیات از منظر ابنعربی گفت: ابنعربی کاملترین هنر را ادبیات دانسته و برای آن دلایلی قابل ذکر است، از جمله آنکه از منظر وی ادبیات، هنر آخرالزمانی است. وی معتقد به ادوار تاریخی برای زندگی بشری است؛ به معنای اینکه با ظهور پیامبر اکرم (ص) به عنوان پیامبر خاتم، همۀ هنرها جا برای ظهور دارند و از آنجایی که یکی از ویژگیهای آخر الزمانی غرق شدن در مادیات است، بهترین راه بیان، استفاده از هنری است که کمترین آمیختگی به ماده را داشته باشد که آن هنر، ادبیات است.
آقای جندقی با تعریفی از تمثیل و وحی، ارتباط وحی قرآنی و تمثیل عرفانی را از منظر ابنعربی در زوال مانع وجودشناختی بین انسان و خدا دانست و گفت: از منظر ابنعربی وحی رابطهای حداقل دوسویه است که در اسلام این رابطه سه شخصیت (میان خدا، پیامبر (ص) و انسان) دارد. وحی با رمز و راز همراه است، یا باید گیرندۀ وحی زیر نفوذ گوینده وحی قرار گیرد یا خود را به سطح وحی کنندۀ برساند. از آنجایی میان وحی و کشف و شهود ارتباط است و ویژگی اصلی تخیل برزخیت است، بنابراین استفاده از قالب ادبیات، شعر و تمثیل میتواند لایههای حجاب را پس زند و حقیقت را آشکار سازد.