رابطه عرفان و هنر مورد واکاوی قرار گرفت.

هيئت انديشه‌ورز هنر و رسانه معاونت پژوهش این حوزه در راستای تبيين هنر دينی و ارتباط آن با عرفان، نشست تخصصی پنجاهم را در تاریخ 5 آبان 1400 با عنوان «واکاوی رابطه عرفان و هنر در متون اسلامی» برگزار کرد.

در این نشست كه در سامانه اسکای روم برگزار شد، دکتر جوان آراسته هنر را بخش مهمی از زندگی بشر دانست که اندیشه‌ها را ماندگار کرده و در تمام جوانب زندگی انسان ایفای نقش می‌کند. جذّابیت ذاتی هنر افراد زیادی را به خود جلب می‌کند و تأثیرگذاری شگرفی بر انسان و زندگی او دارد.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب تلقی کنونی از هنر را با آن‌چه در سنت گذشته وجود داشته است، متفاوت دانست و گفت: هنر کنونی در هفت قالب مانند هنرهای تجسّمی، سینما، موسیقی، و… معرفی می‌شود، اما در سنت شرق و حتی در غرب تا قبل از قرن 18 میلادی، واژۀ هنر متفاوت از آن‌چیزی که امروز استعمال می‌شود، بود. در سنت اسلامی هنر به معنای فضیلت نفسانی به شمار می‌رفت که به عنوان یک ویژگی برتر در وجود انسان نقش بسته است. وی در تشریح هرچه بیشتر معنای هنر در سنت گذشته و تفاوت آن با معنای کنونی ابراز داشت: هنری که در سنت مورد استفاده قرار می‌گرفت معادل واژه Art نیست، بلکه به آن صنایع می‌گفتند که عموم صنعت را فرا می‌گرفت. براین اساس واژۀ صنعت برای هنر به کار می‌رفت. در سنت اسلامی هنرها در فضای سلوکی مطرح می‌شدند؛ بدین معنا که هنر در ضمن سلوک اتفاق می‌افتاد و هنرمند باید به سلوکی می‌رسید تا به یک صفت و پیشه‌ای نایل می‌آمد و حتی پس از آن نیز با هنرورزی در پیشۀ خود سلوک می‌کرد.

آقای جوان آراسته با طرح این بحث که مطلبی از متون دینی دربارۀ هنر و مبانی آن کشف نمی‌شود، ابراز داشت: چیزی از هنر در متون دینی خود به‌دست نمی‌آوریم و فقط برخی از هنرها آن هم در فقه به صورت حلیت و حرمت مطرح شده‌اند. حتی در فلسفه اسلامی برخلاف فلسفه غرب به دلیل این‌که مسئله و دغدغه اصلی، هنر نبوده است، از این واژه مطلبی به‌دست نمی‌آید.

حجت‌الاسلام جوان آراسته با بیان این‎‌که در متون روایی، فقهی و فلسفی از هنر چیزی نمی‌یابیم، بنابراین باید به سراغ متون عرفانی برویم، ادامه داد: از آن‌جایی که هنر با عنصر خیال همراه است و از سویی دیگر هنر، بیان برتر است نه این‌که لزوماً موضوع هنر چیز زیبا باشد، بلکه با بیان برتر می‌توان آن زیبایی را مطرح کرد، می‌توان این زیبایی و هنر را در عرفان جست‌وجو نمود. همان‌طور که لایه‌های عرفانی با ساحت‌های درونی انسان پیوند می‌خورد، مباحث زیبایی‌شناسی هنر نیز با ابعاد انسانی گره خورده است.
استاد دانشگاه با تقسیم عرفان به نظری و کاربردی (عملی) نتیجه این تقسیم را در کشف هنر از متون عرفانی مؤثر دانست و گفت: این تقسیم‌بندی می‌رساند که اگر به دنبال مباحث فلسفه هنر یا زیبایی‌شناسی هنر در متون اسلامی هستیم، این‌که‌ در چه فضایی خلق هنری اتفاق می‌افتد و هنرمند در چه فضایی اثر هنری می‌آفریند؟ تمام این مباحث را می‌توان در متون عرفانی به‌دست آورد.
وی به توصیف عرفان در اسلام پرداخت و گفت: عرفان در اسلام بر اثر زهد و پرهیز شروع شد و غیر از خدا در آن راه نداشت، اما از قرن چهارم و پنجم به عرفان عاشقانه منجر گردید که محور آن دوست داشتن غیر خود بود. وجود و ظهور در این عرفان امتیاز است و هرچه در عرصۀ وجود آید، زیباست. نگاه زیبا در چنین انسانی محور اصلی هنر قرار گرفت.

وی ضمن توصیه به مطالعه آثاری همچون «هنر، زیبایی و تفکر: تاملی در مبانی نظری هنر» از محمدرضا ریخته‌گران و کتاب «متافزیک خیال» از استاد نصرالله حکمت و دیگر آثاری در این زمینه، با برشمردن مصادیقی فراوانی از هنر در متون عرفانی خصوصاً شعر، به مهمترین ارکان و اصول زیبایی‌شناسی در عرفان اشاره کرد که عبارت است از: خیال، تجلّی، حُسن، تنبیه و تنزیه و بحث حرکت حبّی.

دکتر جوان آراسته در پایان ابراز داشت: در هنر نظری است که عشق به تبع جمال اتفاق می‌افتد و انسان تا زیبایی نبیند اشتیاق به آن پیدا نمی‌کند، حال آن که عرفان می‌گوید انسان به عشق استوار است و تا انسان عاشق نشود راز خلقت را به‌دست نمی‌آورد. بنابراین می‌توان هنرهای کاربردی و زیبایی نظری را در متون تصوف و فتوت‌نامه‌ها پیدا کرد.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.