سیر تاریخی حماسه شیعی در ادبیات فارسی بررسی شد.

هیئت اندیشه‌ورز هنر و رسانه معاونت علمی حوزه علمیه خراسان، نشست تخصصی هشتادم را در تاریخ 14 دی ۱۴۰۱ به با عنوان «شناخت و سیر تطور ادبیات حماسی شیعی» توسط استاد محترم جناب دکتر فرزاد قائمی برگزار کرد.
در این نشست که به صورت مجازی برگزار شد، در مقدمه سخنان خود با اشاره به اهمیت بحث گفت: اشاره به ادبیات حماسی مبحثی طولانی است که تجربه پژوهش 10 ساله در این سخنرانی ارائه می‌شود، بنابراین ادبیات حماسی شیعی و زمینه‌های ظهور فرهنگ حماسی در تاریخ تشیع از اهمیت والایی برخوردار است. وی به تعریف حماسه پرداخت و ابراز داشت: حماسه به طور کلی به نوعی ادبی اطلاق می‌شود که صورت منظوم و روایی دارد و متمرکز به داستان قهرمان بوده و مرکز آن دغدغه هویت است. حماسه بخشی از هنر و ادبیات بشر است و دغدغۀ هویت در آن وجود دارد و از این روی مَنِ جمعی در آن مورد اختلاف است. وی در مورد تاریخ مطالعات ادبیات حماسه نیز گفت: حماسه از از زبان عربی وام گرفته شده است، اما در ادبیات معاصر از ادبیات غرب متاثر است، از این روی اولین مطالعات حماسه پژوهی از سوی غربی‌ها شروع شده و از اولین متون ادبی که مستشرقین در سده 18 به خاطر اهمیت آن در میان مسلمانان هند و اهمیت سیاسی بدان پرداخته‌اند؛ شاهنامه فردوسی بوده است.
دکتر قائمی با اشاره به اهمیت حماسه در نزد پژوهشگران غربی گفت: برخی حماسه را به ملی، دینی (رویکرد به تاریخ تشیع به ویژه پیامبر اکرم و علی علیه السلام دارد) و تاریخی (منظومه‌ای با لحن حماسی با رویکرد تاریخی) تقسیم می‌کنند و حماسه دینی را دارای اهمیت کمی می‌دانند. این رویکرد در دوره پهلوی که بر باستان‌گرایی گرایش داشتند گسترش پیدا کرد و حماسه‌های دینی مورد بی‌توجهی قرار گرفت و تحقیق و تصحیحی بر روی آن انجام نشد، درحالیکه متون کم اهمیت‌تری مورد توجه قرار گرفت. در حالیکه تنوع نسخه‌های یک حماسه مانند «حمله حیدری» و سنت خوانش این متن تا آسیای میانه نشان از اهمیت آن داشته است. اهمیت به چنین متون نیز پس از انقلاب مورد غفلت واقع شده است. از آنجایی‌که ادبیات حماسه شیعی مهمترین گونه ادبیات شیعی است که باید مورد توجه قرار گیرد. به گواه متون موجود، ادبیات حماسی بیش از ادبیات آئینی مورد توجه بوده‌اند.
آقای قائمی در تبیین شکل‌گیری و رشد ادبیات حماسی شیعه آن را به سه بخش تقسیم کرد و به توضیح هر بخش پرداخت و گفت برای فهم سیر کلی ادبیات حماسی شیعه باید کلیتی از تاریخ تشیع در ایران به ویژه در نسبت با زبان فارسی بدست دهیم. براساس این تاریخ، سیر ادبیات حماسه شیعی نیز به سه بخش تقسیم می‌شود.
بخش اول دورۀ پیش از مغول است: زمانیکه دورۀ رشد زبان فارسی است که آغاز آن از سده سوم و چهارم و در زمان صفاریان و سامانیان آغاز می‌شود. فارسی دری به زبان کتابت ایرانیان تبدیل می‌شود. حمایت سامانیان از زبان فارسی سیاسی و فرهنگی است. مهمترین جریانی که در این دوره شکل می‌گیرد، حماسه است که شاهنامه فردوسی محصول این رویکرد است. پژوهشگران تاریخ تمدن این عصر را دوره طلایی اسلام می‌نامند و اولین ادبیات شیعه در این دوره شکل گرفته است. این دوره، عصر سرکوب تشیع است و هژمونی عصر خلافت بر آن غلبه دارد. رویکرد تشیع به حماسه ملی بوده است. در دوره کوتاه مدت سامانیان که آغاز کتابت و نثر فارسی و رشد فارسی اتفاق می‌افتد، تنوع آثار فارسی در علوم مختلف فراوان است که نشان از حمایت سامانیان می‌دهد که زبان فارسی را جزو معیار هویت خود قرار می‌دهند. ادبیات حماسی نیز که رویکرد هویتی در آن غالب است با مشروعیت و گفتمان سیاسی سامانیان و دوره‌های بعد پیوند می‌خورد. در این دوره شاهنامه‌نویسی و شاهنامه‌سرایی با انگیزۀ سیاسی سامانیان رشد می‌کند. برخی از امرا و حاکمان درپی این هستند تا شجره خود را به شخصیت شاهنامه‌ها منتسب کنند. شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه ابوعلی بلخی به صورت نثر هستند و با رشد زبان فارسی، منظوم کردن این متون آغاز می‌شود. از آنجایی که تعصب و پیوند دوره غزنوی در دوره سامانی با دستگاه خلافت عباسی وجود ندارد؛ گرایش‌های شیعی به‌ویژه اسماعیلی در این دوره در خراسان وجود داشت. با روی کار آمدن غزنویان فرمول مشروعیت سیاسی نیز تغییر می‌کند و پیوند سلاطین ترک با خلفا شکل می‌گیرد و سرکوب تشیع شدت می‌گیرد و هویت‌گرایی سامانی در این دوره معنا ندارد و برخوردهای نامناسب محمود غزنوی با فردوسی از این روی شکل می‌گیرد. با تغییر سیاسیت غزنویان نسبت به نثر فارسی و مهجور بودن شاهنامه فردوسی، هویت‌گرایی را نیز تغییر می‌دهد. در شاهنامه فردوسی واژۀ ایران از اهمیت برخوردار است، اما 50 سال بعد و در تاریخ بیهقی نام ایران اهمیت ندارد و سلاطین درپی این هستند تا مشروعیت خود را از ایدئولوژی خلافت کسب کنند. با وجود خلافت فاطمی و سلاطین آل بویه که رقبای خلافت عباسی هستند، رویکرد سلاطین ترک در سرکوب تشیع تشدید می‌گردد و فرهنگ فارسی با شرایط سختی روبه‌رو می‌شود. رویکرد غالب در دوره فاطمی تبلیغ است و مرامنامه نویسی که لحن حماسی دارند، شکل می‌گیرند. ادبیات این دوره دو بخش دارد که اول سنت ادبیات رسمی است؛ مانند شعرهای مروزی و قبادیانی که در دل قصیده لحن حماسی، مرام شیعی را بیان می کنند و قسمت دوم سنت شفاهی است که بر رشد فرهنگ شیعی کمک می‌کنند ازجمله این متون علینامه است. سنت مقتل و مغازی نویسی به فارسی در قرن پنجم تسری داشته است. به صورت عملی اولین ادبیات آئینی و حماسی در زمان آل بویه شکل گرفته است، در عین اینکه تاثیر پررنگی بر زبان فارسی ندارند، اما از اهتمام آنان پرده برمی‌دارد. آثاری مانند دانشنامه علائی ابن سینا، برخلاف آثار دیگر، هم نام آن فارسی دارد و هم لغات آن از عربی به فارسی ترجمه شده است. وی گزارشی از شاهنامه‌هایی می‌دهد که به حمایت آل بویه نگارش شده‌اند. حمایت از شاعران فارسی همچون قوامی رازی گواهی بر حمایت آل بویه از شعر آئینی است. سنت مناقب گویی نیز در این دوره رشد کرد. بنابراین در بخش اول طلیعه‌های رشد ادبیات شیعه دیده می‌شود.
بخش دوم: پسا مغول؛ یعنی دورۀ ایلخانی و تیموری است: دوران رشد اجتماعی تشیع در ایران می‌باشد. هژمونی سیاست خلافت پایان می‌پذیرد. سرکوب تشیع به مانند قبل از تشیع وجود ندارد و مهمترین گفتمان قابل رشد در ایران، گفتمان تشیع است. رشد شیعه در زمان ایلخانی و تیموری زمینه رشد ادبیات شیعی را فراهم می‌کند؛ خیزش علیه مغولان، زمینه حماسه را تشدید می‌کند. برای اولین بار می‌توان از ادبیات این دوره با عنوان «ادبیات حماسی» یاد کرد. شاعران حماسه سرایی وجود دارند. تصوف در این دوره در خلا گفتمان سیاسی غالب رشد می‌کند. ترس و وحشتی که مغولان ایجاد کردند تا دو دهه پس از سده هشتم باقی است و در این عصر ترس و اختناق، تشیع به عنوان پناهگاه رشد کرده و خیزشی مانند سربداران رویکرد حماسی را تقویت می‌کند. ایلخانان بر قومیت‌ها و خرده حکومت‌های مختلف حکومت می‌کنند و زبان فارسی هم از سایه زبان عربی خارج می‌شود. رشد زبان فارسی در کنار رشد تشیع سبب می‌شود حاکمیتهایی مانند عثمانی، گورکانی دارای زبان فارسی باشند. هویت ایرانی نیز احیاء می‌شود و با تشیع پیوند می‌خورد. حکومتهای محلی شیعه، حنفی‌ها و شعرای اهل سنت با مضامین شیعی همچون جامی، نهضت‌ها که به صورت عمده شیعی است مانند سربداران و نهضت مازندران، نهضت گیلان، نهضت حروفیه و… به رشد حماسه شیعی کمک کرد. اولین ژانر حماسی شیعی با عنوان ولایتنامه به وجود آمد، اما مهجور باقی مانده است. رشد تفکر شیعی در شعر شاعران سنی مذهب محصول گسترش شیعه است. مشایخ صوفیه جای فقهای شیعه را گرفته بودند و تصوف در لایه‌های مختلف رشد کرده است که در ادبیات شیعی نیز وجود دارد. ماقب سرایان و مناقب گرایی رشد کرد. دوره ایلخانی دوره غزل شیعی است و اغلب شاعرانی این غزل‌ها غیرشیعی همچون دیوان خواجوی کرمانی، جامی، لطف الله نیشابوری، حسن کاشی و… است که مضامین آن ارادت به اهل بیت، ذکر برخی از روایات دربارۀ اتفاقات صدر اسلام، حقانیت معصومین و.. است. ولایتنامه گونۀ مهمی از حماسه شیعی در قرن هشتم و نهم به شمار می‌آید. شاعران در ولایتنامه به بیان عقاید مذهبی با قالب‌های رایج فارسی به‌ویژه قصیده استفاده می‌کردند. در ابتدا بیشتر در مورد فضائل امام علی (ع) بود. منشأ اخذ آن مناقب‌خوانی بوده است. اثر مهمی به نام خاوران نامه در قرن نهم در این زمینه وجود دارد. جُنگ‌های ادبی از این ولایتنامه‌ها یاد کرده‌اند که شعرهایی از شاعرانی به نامی مانند آذری طوسی، فضل الله استرآبادی، عمادالدین نسیمی، نظام الدین استرآبادی، هلالی جغتایی و… در آن وجود دارد که تمرکز به کرامات و فضائل دارد. از این روی که نشان می‌دهد فرهنگ تشیع در آن دوره سخت رشد داشته، مهم است. از مهمترین آثار که محصول رشد ولایتنامه است، خاوران‌نامه ابن‌حسام خوسفی است که مهمترین منظومه فارسی پس از شاهنامه به‌شمار می‌آید. این اثر مقدمه خلق منظومه‌های حماسی در سده‌های پسین است. برخی جامی را برجسته کرده‌اند که یکی از علل آن ایدئولوژی او در دورۀ تیموری است که وجه ادبی آن نیز بزرگ شمرده است، اما شعر بن‌حسام در مقایسه با شعر جامی فاخرتر است.
دکتر قائمی در بخش‌هایی از سخنان خود با خواندن ابیات و عباراتی به آثار منظوم و منثور دوره‌های مختلف اشاره کرد.
بخش سوم: دوره صفوی تا روزگار معاصر است. در دوره صفوی ادبیات حماسی شیعه به گونه غالب ادبیات تبدیل می‌شود. در این دوره تغییر رویکردی در منظومه‌های حماسی دیده می‌شود که از سنت ولایت‌نامه سرایی به سمت سرایش منظومه حماسی بر مبنای منابع تاریخی شکل می‌گیرد. حمله حیدری از نمونه‌های آن است. بخش عمده گونه‌های ادبی متون روایی با رویکرد حماسی است. حمزه‌نامه، مختار‌نامه، شهادت‌نامه، حمله‌نامه بخشی از گونه‌های ادبی این دوره است. وی با اشاره به تنوع ادبی زیاد در این دوره، گفت: متاسفانه پژوهشگران کمتر به ادبیات این دوره پرداخته‌اند. اتفاق مهم این دوره رشد جغرافیای زبان فارسی می‌باشد که از ایران به سمت هند حرکت کرده است. حمایت دربارها در خلق منظومه‌های حماسی شیعه نیز در این دوره مهم است که اغلب آن دارای حمد ممدوح نبوده‌اند. گسترش تشیع در رشد این آثار بسیار تاثیرگذار بوده است. ابومسلم نامه‌ها متونی عامیانه بوده که از حیث مذهبی به تشیع منتسب بوده، اما مسائل خرافی نیز داشته است. دکتر قائمی با توضیح مفصلی از اثر باذل مشهدی دراین باره گفت: تاریخ مجاهدت‌های علی (ع) را با شیوه حماسه‌سرایی و الهام از سبک فردوسی تبدیل به منظومه حماسی کند و کلمه حمله حیدری را برای آن انتخاب می‌کند. این اثر نیاز به نقد و توجه بیشتری دارد.
وی در بخش پایانی سخنان خود ابراز داشت: بخش مهمی از ژانرهای ادبی شیعه، ژانرهای حماسی است که برای رسیدن به نظریه ادبیات شیعی به سه منظر پرداخته‌ایم. نظریه عقلانی(تبیین دلایل حماسه‌گرایی در فرهنگ تشیع برپایۀ سنجش عقلانی)، نظریه نهادی (بررسی تاثیر نهادهای اجتماعی در ادوار مختلف است که رفتار سیاسی شیعیان در شکلگیری ادبیات حماسی شیعی برنهادها چه نفعی داشته است) و نظریه هنجاری (بررسی ماهیت کاربرد اندیشه‌های اخلاقی در حوزه‌های اجتماعی نسبت با مبانی هستی‌شناسی و فلسفی حاکم بر هر دوره). وی با اشاره به برخی از متون حماسی به آثار موجود در دوره معاصر بر مبنای سه منظر گفته شده نیز اشاره کردند.
استاد قائمی به سوالات مخاطبان نیز پاسخ دادند.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.