ریشه‌شناسی تأملات هنرشناختی فارابی

ریشه‌شناسی تأملات هنرشناختی فارابی

موضوع: ریشه‌شناسی تأملات هنرشناختی فارابی با رجوع به آراء افلاطون، ارسطو و فلوطین
دوفصلنامه مطالعات هنر و رسانه: مقاله2، دوره 1، شماره 1، بهار و تابستان 1398، صص37-66.

نویسنده: مهدی بهرامی1
1.طلبۀ سطح چهار حوزه علمیه قم و دکترای حکمت هنرهای دینی.

چکیده: این پژوهش تلاش می‌کند با روش تحلیلی – مقایسه‌ای به تشریح نظریۀ هنری فارابی، در پیوند با اسلاف فلسفی او – مشخصاً افلاطون و ارسطو و فلوطین – بپردازد. به عنوان نتیجه می‌توان گفت فارابی مباحث فلسفی – هنرشناختی خود را در مسیری مطرح کرده که پیش‌تر از سوی افلاطون و ارسطو پیموده شده و به مدد فلوطین در قامتی تازه‌تر آراسته گردیده است. اما توان اندیشه‌ورزی فارابی و تجزیه و تحلیلی که به خصوص از فرآیند فعّالیت قوّۀ متخیّله در ضبط و ابداعِ تصاویر ارائه داده و نیز نشانه‌هایی که از کلمات قرآنی در آثار خود نمایان ساخته، شخصیت فکری مستقل او را به مخاطبِ کلامش یادآوری می‌کند. او در ترسیم منشأ نبوغ انسانی و ارزش صناعت هنری و تفسیر پدیده‌ای به نام زیبایی، ما را به خالق این جهان ارجاع می‌دهد و فلسفه‌اش را با دیانت می‌آمیزد. همچنان‌که هنر و زیبایی را در مسیر سعادت اخروی انسان می‌خواهد و البته در مقام یک فیلسوف، به پرسش‌هایی از قبیل منشأ اثر هنری توجه داشته و پاسخ‌هایی موشکافانه و درخور تأمّل را ارائه می‌دهد. پاسخی که البته از پی توجّه به میراث توحیدی – قرآنی، عاری از نوآوری هم نبوده و توانسته است با در نظر گرفتن عقل فعّال – یا همان فرشتۀ وحی و الهام – به عنوان واسطۀ فیض، نوع کامل‌تری از محاکات را تقریر نماید. در بحث از غایت هنر نیز رأی فارابی با نگاه توحیدی قرآن همراه شده و از اسلاف فکری خود تمایز یافته است.

کلیدواژه‌ها:فارابی، اندیشه هنری، عقل فعال، محاکات، قوۀ خیال، زیبایی معقول

◀️لینک دریافت مقاله:
▶️ http://ami.journals.hozehkh.com/article_62.html

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.