نظریه‌های موجود در باب ادبیات نمایشی مورد واکاوی قرار گرفت.

نظریه‌های موجود در باب ادبیات نمایشی مورد واکاوی قرار گرفت.

هيئت انديشه‌ورز هنر و رسانه در راستاي تبيين هنر دينی و ارتباط آن با ادبیات نمایشی، نشست تخصصي چهل و دوم را با عنوان «تأملی بر نسبت دین و ادبیات نمایشی» توسط استاد محترم دکتر مهدی داودآبادی فراهانی در تاريخ 23 خردادماه 1400 برگزار نمود.

دکتر داودآبادی، عضو گروه هنرهای رسانه‌ای دانشکده دین و رسانه در این نشست كه در سامانه اسكای روم برگزار شد، هدف از این نشست را تأمل و بازخوانی نظریه‌های موجود در باب ادبیات نمایشی دانست تا نسبت میان دین و هنرهای نمایشی مشخص گردد.

وی با بیان اینکه تعریف از دین اعتباری است آن را از منظر فلسفی و از دیدگاه آیت الله جوادی آملی «مجموعه‌ای از اعتقادات، اخلاق، قوانین و مقررات برای پرورش انسان‌ها» دانست. علامه طباطبایی نیز بیان کرده است که شریعت‌ها دارای حقیقت واحدند و تسلیم و پذیرش دستورات در مقام ربوبی است. وی ادبیات را زبان متعالی‌تر از زبان روزمره دانست که در قالب حکایت، داستان و متون دراماتیک است.
پژوهشگر و مدرس دانشگاه گفت: برای شناخت تعریف ادبیات نمایشی باید شیوه‌های بیان (شاعرانه، روایی و نمایشی) را واکاوی نمود، چنان‌که ارسطو به این امر اشاره داشته است. در شیوه روایی، راوی حضور مؤثر و ملموس در روایت دارد و راوی حد وسط روایت و مخاطب قرار می‌گیرد، حال آنکه در شیوه نمایشی، محور، ذهنیت و عینیت روایت است به گونه‌ای که آن‌چه از رویدادها توسط هنرمند به صورت کنش روی می‌دهد به صورت زمان حال در صحنه اتفاق می‌افتد، لذا راوی محو می‌گردد.

بر اساس مقدمات گفته شده می‌توان ادبیات نمایشی را چنین تعریف کرد: ادبیات نمایشی زبانی برتر از زبان متداول است که روایت را به صورت حال محاکات کرده و به هدف اجرای در صحنه تدوین می‌شود.

حجت الاسلام داودآبادی برای تبیین نسبت دین و ادبیات نمایشی به نظریاتی که در این باب وجود دارد پرداخت. وی نظریه خاستگاه را پذیرفته‌شده‌ترین نظریه در این زمینه دانست که مبتنی بر دریافت مردم‌شناسانه می‌باشد به گونه‌ای که معتقد است انسان برای بقاء خود به اجرا روی آورد تا رضایت نیروهای فوق بشری را تحت تأثیر قرار دهد تا بقای خود را تضمین کند، لذا میان آئین و نمایش ارتباط برقرار کردند. طبق این نظریه انتقال ارزش‌ها، تعلیم و تعلّم، گرامیداشت نیروهای مافوق، لذت آفرینی و سرگرمی از فواید ارتباط میان آئین و نمایش است. براساس این نظریه فقط در صورتی نمایش با دین ارتباط می‌یابد که نمایش برای نیروی فوق طبیعی صورت پذیرد.

وی با اشاره به نظریه کمپل که آئین‌ها را به سه دسته تقسیم کرده و فواید (سرگرم‌سازی، قدرت‌بخش بودن و وظیفه‌گرایی) آن را برشمرده است، این نظریه زمانی می‌تواند میان دین و نمایش ارتباط برقرار کند که فایده اصلی آن وظیفه‌گرایی باشد که در آن آئین‌ها در ستایش خداوند، پاسداشت آداب و رسوم و… می‌پردازند.

عضو دانشکده دین و رسانه قم با اشاره به اینکه برخی پسوند دینی را برای درام لغو می‌دانند، به تبیین این نظریه پرداخت و گفت: درام از غریزه انسانی سرچشمه می‌گیرد، چون انسان پدیده‌های بیرونی را با وضع خود بازگو می‌کند. بر این اساس ادبیات نمایشی سه ساحت (ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با خدا و ارتباط انسان با طبیعت) دارد که هرکدام باشد خارج از دین نیست، چرا که باورها و دستورات الهی تنظیم‌کنندۀ این سه دسته است و بر این مبنا هر متن نمایشی دینی محسوب می‌شود.

وی ضمن برشمردن ادوار زمانی ادبیات نمایشی اظهار داشت: برخی معتقدند که اجراهای دراماتیک در یونان باستان با آئین‌های مذهبی ارتباط مستقیم دارد، اما اجراهای تئاتری با آئین‌های مذهبی منحصر به دوره یونان نمی‌شود، چرا که غم‌نامه‌ها و تعزیه‌هایی در فرهنگ سومری، بابلی، کنعانی و مصری نیز وجود داشته است. همچنین قالب‌هایی از هنرهای نمایشی پیش از ظهور اسلام با عنوان سیاوش‌خوانی وجود داشت که پس از ظهور اسلام با نام غم‌نامه به تعزیه‌خوانی ارتقاء یافت. بنابراین میان تعزیه‌خوانی و نمایش ارتباط تنگاتنگی برقرار است، تعزیه شکل آئینی خود را از دست نداده و حضور تماشاگران به واقع حضور در آئین‌های دینی به شمار می‌آید. وی یکی از علل عدم اقبال به ادبیات نمایشی پس از ظهور اسلام را نرسیدن مسلمانان به مرحله دراماتیک دانست.

دکتر داودآبادی در پایان گفت: با توجه به نظرات گذشته و مبانی مطرح شده (انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی)، برای دست‌یابی به ارتباط میان نمایش و دین باید پیش‌فرض‌های موجود در این زمینه را نیز مورد توجه قرار داد که عبارت است از: 1. صرف دین‌مداری ادبیات نمایشی دینی نمی‌آفریند، چرا که کسانی که متعهد به دین نبودند به خلق اثر دینی دست یافتند و دیندارانی بودند که در آثار خود به دین ضربه زدند. 2. برخی نیز خلق درام دینی را در موضوع دینی می‌دانند. 3. برخی برداشت فرم و محتوا از متون مقدس را در خلق نمایش دینی مؤثر دانسته‌اند. 4. برخی اثر دینی را در القاء حس دینی به مخاطب می‌دانند. 5. افرادی نیز معتقدند که نیت هنرمند اگر دینی باشد در آفرینش ادبیات نمایشی کافی است. 6. برخی نیز خلق اثر دینی را در این می‌دانند که صرفا محتوا با فطرت آدمی مخالف نباشد. تمام پیش فرض‌ها و نظرات یاد شده دارای نواقص و از نگاه حداقلی برخوردار هستند.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.