هيئت انديشهورز هنر و رسانه در راستاي تبيين هنر ديني و چیستی آن، نشست تخصصي محاکات سی و سوم را با عنوان «نسبت دین و معماری» توسط استاد محترم جناب آقای محمد هادی عرفان در تاريخ 10 آذرماه 1399 برگزار نمود.
در اين نشست كه در سامانه اسكاي روم برگزار شد، مهندس عرفان با بیان مقدمهای به تبیین مفهوم شهرسازی پرداخت و یکی از چالشهای انقلاب با غرب را در حوزه سبک زندگی دانست که بخش مهمی از آن را معماری شکل میدهد.
وی اشاره کرد: دین در توسعه عملکرد خود شاخهای به نام فقه دارد که روش زیست مومنانه را به جامعه دینی توصیه میکند، بخش عمده این توصیهها یا در فضای معماری رخ میدهد و یا مشخصا در قالب معماری تعیّن پیدا میکند. بنابراین دو سرفصل اصلی در مورد نسبت دین و معماری باید مورد بررسی قرار گیرد که عبارت است از: نسبت بین فقه و معماری و چیستی معماری دینی یا معماری ایرانی – اسلامی.
این استاد دانشگاه بیان کرد: با وجود اینکه مقام معظم رهبری، بیش از دو دهه به موضوع معماری ایرانی – اسلامی و شهر اسلامی اشاره کردهاند، اما کار جدی در این سالها در حد انتظار انجام نشده است. وی در تبیین سیر تاریخی معماری معاصر ادامه داد: بعد از ظهور معماری مدرن، شاهد ظهور معماری منطقهگرا هستیم که سعی دارد ارزشهای هر منطقه را برخلاف معماری مدرن که جهانی میاندیشد و قرائتهای محلی را بر نمیتابد، ترویج نماید. وی با اشاره به اینکه تا کنون تصویر مشخصی از معماری ایرانی – اسلامی که مورد وفاق پژوهشگران حوزه معماری ایرانی اسلامی باشد، وجود ندارد به مبانی و نظرات موجود درباره معماری دینی پرداخت و آنها را به نه گروه تقسیم کرد: 1. منتقدین و منکرین 2. تاویلگرایان 3. کالبدگرایان 4. مرمتگرایان 5. استاد پیرنیا و طرفداران نظریه او 6. یقه سفیدها (مدیران مهندسی خوانده) 7. گفتمانسازها 8. فنورزها و تکنولوژیستها 9. نظریه مرکز مطالعات شما. عرفان ضمن اشاره به این که نوع تقسیمبندی مطرح شده جدید است و برای اولین بار از این تریبون رسانهای میشود به ویژگیهای هرکدام از این نحلهها پرداخت. وی منتقدین را منکر وجود معماری ایرانی –اسلامی دانست و سردمداران تاویلگرایان را افرادی مانند تیتوس بورکهارت و سید حسین نصر برشمرد. کالبدگرایان ضمن قبول داشتن پسوند اسلامی برای معماری، به ملموسات و جسم معماری اهمیت بیشتری میدهند. مرمتگرایان نیز به حفظ معماری اولویت داده و از منظر حفظ میراث تاریخی به آن پرداختهاند و استاد پیرنیا کارکرد اجتماعی و فرهنگی معماری را مدنظر قرار میدهند، اما نمیتوان ادعا کرد که صراحتا به عبارت «معماری ایرانی – اسلامی» قائل هستند. یقه سفیدها، یا همان طبقه مدیران اجرایی، به جنبه ظاهری معماری بسنده میکنند و برایشان صرفا ظاهر اسلامی بنا مانند طاق، کاشی و… اهمیت دارد. تکنولوژیستها به تکنولوژی اهمیت میدهند و علاقه به فناوری را در حوزه معماری دنبال میکنند. گفتمانسازها به عمق و مبنای معماری، آن هم از منظر دینی و گفتمان انقلاب اسلامی نظر دارند و در نهایت گروه نهم سراغ متون دین میروند تا راهبردهای معصومین را در معماری استخراج نمایند که حاصل تلاش این گروه هم نظریه معماری مبتنی بر حدیث است. این نظریه تدوین شده و تجربه اجرای چند نمونه نیز داشته است.